... در بحبوحهي جنگ جمل، مولاي متقيان، به زبير فرمودند: «آيا به خاطر نداري كه رسول خدا فرمودند: روزي فراخواهد رسيد كه تو در توطئهي قتل پسر عمّ من مشاركت خواهي كرد و تو در پاسخ به خداي سبحان قسم خوردي كه هرگز چنين نخواهي كرد؟» زبير عرض كرد:آري به خاطر دارم. امام علي(ع) فرمودند: پس چرا دست از قتال با ما برنميداري؟ زبير كه با به خاطر آوردن اين خاطره سخت به ترديد افتاده بود و اي بسا قصد ترك معركه داشت، به ناگاه با فرزند خبيثش؛ عبدالله كه بيترديد از منافقان بود مواجه گشت. عبدالله كه ترديد پدر را يافته بود به او گفت: «اي زبير! قسمت را بشكن و به كفارهاش غلامت را آزاد كن!» ...